شادیاخ در ابتدا باغ و تفریحگاهی باصفا بوده که در فاصله ی نسبتا نزدیک شهر کهن آن روزگار قراداشته است . در سال 205 هجری قمری عبدالله طاهر پس از ورود به نشابور آن جا را مرکز حکومت و پایتخت خود قرارمی دهد . اما وجود لشگریان فراوان در شهر برای ساکنان مزاحمت هایی ایجاد می کند، به این منظور عبدالله طاهر دستور می دهد تا در شادیاخ ، اقامتگاهی برای لشگریان ساخته شود . بدین ترتیب شادیاخ از شکل یک باغ و ارگ حکومتی به صورت پایتخت کشور و یک مجموعه ی نظامی ـ مسکونی گسترده در آمده و اهمیت ویژه ای پیدا می کند. اما داستان تغییر شادیاخ به مجموعه نظامی شنیدنی است. می گویند چون عبدالله بن طاهر افراد رسمی و نیروهای نظامی را مجبور کرده بود، که در خانههای افراد عادی زندگی کنند، مرد پیری داستانی در مورد سلطانی برای وی تعریف میکند: در نزدیکی نیشابور، این سلطان زن تازه ازدواج کردهای را میبیند که اسب را به سوی جایی برای خوردن آب میبرد. این کار به همسر این زن توسط یک سرباز ترک داده شدهبود، که میخواست شوهر این زن از خانه خارج شود.سلطان که از شنیدن این موضوع بسیار ناراحت می شود یک سربازخانهٔ جدا برای افرادش به وجود آورد. شوکت شادیاخ اما دیری نمی پاید و بر اثر زلزله ای که در سال 669 ه . ق روی می دهد ، شادیاخ قابلیت زیستگاهی خود را برای همیشه از دست می دهد و چهره در نقاب خاک می کشد . گفتنی است شادیاخ از دو کلمه شاد به معنی شادی و یاخ به معنی آفرین تشکیل شده که به معنای شادی آفرین می باشد.